کد مطلب:217425 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:304
به مولایت سلام کن
مرحوم شیخ مفید رحمهم الله می نویسد: یعقوب سراج گوید: به حضور امام صادق علیه السلام رسیدم دیدم حضرت كنار گهواره فرزندش موسی علیه السلام ایستاده است.
پس مدتی طولانی با او راز می گفت. من نشستم تا فارغ شد، آن گاه به احترام حضرت از جا برخاستم، فرمود: برو نزدیك مولای خود و بر او سلام كن، من نزدیك نور دیده امام رفته، بر او سلام كردم. آن حضرت به زبان فصیح سلام مرا جواب داد و فرمود: هم اكنون به خانه برو و نام دخترت را كه دیروز نام گذاری كرده ای تغییر بده زیرا آن نامی است كه خدا دوست نمی دارد. آری چنان بود كه حضرت فرموده بود، زیرا من دختری داشتم كه او را حمیراء نامیده بودم.
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «انته الی امره ترشد» امر مولایت (فرزندم) را اطاعت كن كه نجات در آن است.
یعقوب سراج گوید: پس اسم دخترم را تغییر دادم. [1] .
پس مدتی طولانی با او راز می گفت. من نشستم تا فارغ شد، آن گاه به احترام حضرت از جا برخاستم، فرمود: برو نزدیك مولای خود و بر او سلام كن، من نزدیك نور دیده امام رفته، بر او سلام كردم. آن حضرت به زبان فصیح سلام مرا جواب داد و فرمود: هم اكنون به خانه برو و نام دخترت را كه دیروز نام گذاری كرده ای تغییر بده زیرا آن نامی است كه خدا دوست نمی دارد. آری چنان بود كه حضرت فرموده بود، زیرا من دختری داشتم كه او را حمیراء نامیده بودم.
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: «انته الی امره ترشد» امر مولایت (فرزندم) را اطاعت كن كه نجات در آن است.
یعقوب سراج گوید: پس اسم دخترم را تغییر دادم. [1] .
[1] ارشاد شيخ مفيد، مترجم، ص 562.